تاثیر ابعاد آموزش عالی مبتنی بر علوم اعصاب تربیتی بر راهبردهای فراشناختی دانشجویان
کلمات کلیدی:
آموزش عالی, علوم اعصاب تربیتی, راهبردهای فراشناختی, مدیریت آموزشچکیده
هدف از این پژوهش تاثیر ابعاد آموزش عالی مبتنی بر علوم اعصاب تربیتی بر راهبردهای فراشناختی دانشجویان بود. روش پژوهش برحسب هدف، بنیادی -کاربردی برحسب نوع داده، آمیخته (کیفی-کمی) از نوع اکتشافی برحسب زمان گردآوری داده، مقطعی و برحسب روش گردآوری دادهها و یا ماهیت و روش پژوهش، در بخش کیفی گراند تئوری و در بخش کمی توصیفی- پیمایشی بود. در این پژوهش از روش نمونه گیری غیر تصادفی از نوع هدفمند برای انتخاب مصاحبه شوندهها استفاده شد. همچنین نتایج آزمون KMO نشان داد این حجم از نمونه بهمنظور اجرای آزمونهای آماری نظیر تحلیل عاملی اکتشافی کفایت دارد. بهطور کلی روش نمونه گیری در این پژوهش تصادفی طبقهای (طبقات بر حسب مقطع تحصیلی) حجم نمونه تعیین بود. راهبردهای فراشناختی به توانایی افراد در نظارت، تنظیم، و کنترل فرآیندهای شناختی خود اشاره دارند. این مهارتها شامل خودتنظیمی، برنامهریزی، نظارت بر پیشرفت، و ارزیابی عملکرد است و نقش بسیار مهمی در موفقیت تحصیلی و یادگیری مادامالعمر ایفا میکند. یافتههای پژوهشها نشان دادهاند که مدیریت آموزش عالی با رویکرد علوم اعصاب تربیتی تأثیر بسیار قویتری بر راهبردهای فراشناختی نسبت به راهبردهای شناختی دارد. استفاده از علوم اعصاب تربیتی تأثیر فوقالعادهای بر تقویت مهارتهای فراشناختی دارد. این مهارتها برای دانشجویان ضروری هستند، زیرا آنها را قادر میسازند تا به طور مستقل و مؤثر یاد بگیرند، بر چالشها غلبه کنند و به طور مداوم عملکرد خود را بهبود بخشند. نتایج تحقیق تأکید میکند که مدیریت آموزش عالی با رویکرد علوم اعصاب تربیتی تأثیر قابلتوجهی بر بهبود راهبردهای شناختی و بهویژه فراشناختی دارد. این نشاندهنده اهمیت پیادهسازی اصول علوم اعصاب در طراحی و مدیریت آموزش است تا به بهبود کیفیت یادگیری و توسعه مهارتهای خودتنظیمی کمک کند.